مدیریت دانش
مقدمه:
مدیریت دانش یکی از مباحث مهم متون مدیریتی و رشته های مربوطه ی آن از سال های آخر ۱۹۹۰ به بعد بوده است. مدیریت دانش روشی است که در تکامل روش های مدیریتی ظهور کرد و آن را شاید نتوان یک کشف فی البداهه دانست و البته این امکان را هم فراهم نمی کند که آن را بتوان در کوتاه مدت در سازمان پیاده سازی کرد. سرمايههاي يك سازمان امروزه تنها محدود به سرمايه فيزيكي و مالی نبوده، بلكه سرمايه ی دانش افراد مهمتر از آن دو تلقی می شود و بسیار مورد توجه مديران قرار گرفته است. به عبارت ديگر، مديريت نيروي انساني همان روی گسترده و پيچيده ی مديريت دانش است. اما قدر مسلم این است که سازمان های موفق دریافتنه اند مهم ترین سرمایه و دارایی ایشان “دانش” است. دانشی که بر پایه ی عملکرد و در اجرای برنامه های سازمان توسط کارکنان در سطوح مختلف به دست آمده است. بنابراین به منظور به کارگیری این نوع مدیریت هر گونه سرمایه گذاری توجیه پذیر است. به همين دليل، سازمانهاي پيشرو اقدام به جمعآوري دانش نهفته نزد پرسنل و گروههاي كاري ميكنند كه به آن «سرمايه دانش» گفته ميشود.
تعریف مدیریت دانش:
مديريت دانش عبارتست از بهینه سازی دانش و يا توانايي يك سازمان در استفاده از سرمايه معنوي (تجربه و دانش فردي نزد هر فرد) و دانش دسته جمعي به منظور دستيابي به اهداف جدید خود از طريق توليد دانش، تسهيم دانش و استفاده از آن به كمك فناوري.
مديريت دانش را می توان راز موفقيت سازمانها در قرن ۲۱ دانست. باید توجه داشت که دانش، مفهومي فراتر از داده و اطلاعات است. دانش عبارتست از:
- مجموعه اطلاعات و راه كارهای عملي مرتبط با آن مجموعه اطلاعات
- طبقه بندی و ساماندهی نتايج بهكارگيري اطلاعات در تصميمات مختلف
- آموزش مرتبط با مجموعه اطلاعات بکارگرفته شده
- بررسی و تحلیل نگرش افراد در مشاغل و مسئوليتهاي مختلف در ارتباط با آن مجموعه از اطلاعات
نکته ی قابل توجه این است که دانش هر نفر، حتي در موردي خاص، ممكن است با ديگران متفاوت باشد. دانش، زيربناي مهارت و تجربه و تخصص هر فرد است.
از مدیریت دانش براي بهينهسازي ارتباطات ميان كارمندان و بين ردههاي بالاي مديريت در ساختار و تشکیلات سازمانها استفاده ميشود. در چنین سازمانی، مديريت دانش به ايجاد و ترویج فرهنگ اشتراك گذاری دانش ميان كارکنان كمك ميكند. هر چند این افرادند که دانش را كسب می کنند، اما به منظور مفید واقع شدن کسب این دانش، لازم است همه اعضاي گروه در آن سهيم شوند. در متون مديريت دانش، تأكيد بسياري بر ارتقاي فرهنگ سازماني به سمت اشتراك دانش شده است. بنابراین بسیار اهمیت دارد که فرهنگ سازماني به سمتي ارتقا یابد كه كارمندان مطمئن شوند تمام نظراتشان ارزشمند تلقی می شود و دلیلی برای نگرانی نسبت به اين وجود نداشته باشد كه نظراتشان ممكن است نادرست باشد و با بیان آن ممکن است وجهه خود را از دست بدهند و يا ديگر همكاران آنها واکنش های بدی نشان دهند. بدین ترتیب مهمترين عامل موفقيت در مدیریت دانش وجود فرهنگ سازماني مبتنی بر روابط صحیح بین افراد، اعتماد سازی و به اشتراك گذاری دانش بین آحاد سازمان است.
تفاوت سازمان یادگیرنده و مدیریت دانش
كونيگ، در مقاله خود تحت عنوان «آموزش مديريت دانش» در مورد تفاوت ميان سازمان يادگيرنده و مديريت دانش مينويسد: مفهوم سازمان يادگيرنده، بر توليد دانش تأكيد دارد، در حالي كه مديريت دانش بر گردآوري، سازماندهي و اشاعه دانش متمركز است. مديريت دانش، گسترش يافته است تا سازمان ياد گيرنده و توليد دانش را پوشش بدهد.
اهداف، چالش ها و موانع مديريت دانش
اهداف:
- ایجاد ارزش در سازمان (ارزش اقتصادی و ارزش معنوی)
يكي از اهداف عینی و عملی مديريت دانش، ايجاد ارزش در سازمانهاست. که عموما از طریق ايجاد ارزش از سوي دانشكاران و پشتيباني مدیریت کلان سازمان در تصميمگيري كارامد صورت می پذیرد. نکته ی قابل توجه آن که منظور از ارزش لزوماً به معني ارزش اقتصادي نيست. انواع سازمان ها با توجه به ماهیت و اهداف اولیه خود (سازمانهاي: غيرانتفاعي، دولتي، خيريه، و …) بر اساس اصول و روشهاي معنوی ايجاد ارزش ميكنند که سرمايه اجتماعي ناميده ميشود.
- تبديل دانش غيررسمي، ذهني و شخصي (ضمني) به دانش ثبت شده رسمي (صريح)
يكي از اهداف كليدي مديريت دانش تبدیل دانش غیررسمی به دانش رسمی است. این امر باعث كاهش ريسك از دست رفتن دانش با ارزش سازمان با ترك همكاري كاركنان و كاهش خطر از دست دادن حافظه شركت به هنگام تعديل نيروي انساني ميشود.
- تهديد رقبا
در میدان رقابت و تولید محصول یا خدمات، مدیریت دانش سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی نسبت به سایر رقبای خود، نقش تعیین کننده ای دارد. آگاهي يافتن از اهميت دانش و كارامدي تكنولوژي مديريت دانش می تواند این مزیت را ایجاد نماید.
چالش ها و موانع:
اساسيترين چالشهاي مديريت دانش، توليد دانش نيست بلكه
- تصرف دانش و عدم اشاعه آن
دانشي كه اشاعه داده نشود، ارزش بسيار محدودي براي سازمان دارد.
- روش اشاعه و توليد دانش
روش سنتی اشاعه و تولید دانش براساس گفتوگوهاي رو در رو بود، اما امروزه و با توجه به حرکت سریع سازمانها و شركتها به سوي جهاني شدن و ورود عرصه های مجازي به ارتباطات، روشهاي سنتي غيرمؤثر محسوب می شوندو بايد از تكنولوژي های روز و کارآمد براي گردش دانش بهره برد.
- تدوين تجربيات و عقايد كاركنان به صورتي قابل استفاده براي ديگران
يكي از ديگر چالشهاي واقعي مديريت دانش، تعریف سیستم و روشی موثر برای تدوین دانش کارکنان است. اگر این فعالیت در امور اجرایی از پایه ریزی مناسب برخوردار نباشد و در برنامه ریزی مدیریت سازمان دیده نشود، نه تنها سازمان را دچار زیان های مالی می کند، بلکه در ایجاد و ترویج فرهنگ تسهیم و مدیریت دانش نیز با شکست روبرو شده که خسارت آن به مراتب از زیان های مالی بیشتر است.
فوايد مديريت دانش
برخي فوايد بهكارگيري مديريت دانش در سازمانها، عبارتند از:
- بهرهوري بيشتر از سرمايههاي انساني
- برانگيختن خلاقيت و نواوري
- ارائه كالاها و خدمات داراي ارزش افزوده
- ايجاد رابطهاي نزديكتر با مشتريان
- افزايش رضايتمندي مشتريان
- يادگيري كارآمدتر و مؤثرتر كاركنان
- تشخيص كمبودها (خلاها) در دانش سازماني
- جلوگيري از تكرار اشتباهات
- كاهش دوبارهكاري
- صرفهجويي در زمان به هنگام حل مسئله
نتيجهگيري
بايد توجه داشت كه اصولاً مديريت چيزي ناملموس و ذهني نظير دانش، امكانپذير نيست. آنچه مديريت ميشود، منابع دانش- تكنولوژيهاي مربوط به آنها- فرايندها و تكنيكها و از همه مهمتر، عنصر انساني است كه منبع تمامي دانشهاست. سازمان يا شركتي كه در كاركنان خود انگيزه لازم براي اشتراك دانش ايجاد نكرده باشد، حجم بسيار چشمگيري از دانش خود را از دست خواهد داد.
نكته اساسي پشت پرده مديريت دانش اين است كه بهبود تمام عوامل منجر به موفقيت يك سازمان، مثل خلاقيت سازماني، كيفيت محصولات و خدمات، در گرو دسترسپذيري و استفاده كارآمد از دانش برتر و بهتر است.
مسلماً تا چند سال آتي، مقوله دانش به عنوان جزء جداييناپذير تمامي مجموعههاي سازماني خواهد شد و سازمانهايي در اين زمينه موفق خواهند بود كه زيرساختهاي لازم براي پيادهسازي آن را فراهم كرده و چارچوب مناسب آن را طراحي كنند.